کد مطلب:29991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:83

بررسی ممنوعیت دشنامگویی به امام علی از سویِ عمر بن عبد العزی












دشنام گفتن به علی علیه السلام بر فراز منبرها، از جمله سیاست های اصولی حزب اُموی بود كه در جهت تحكیم بنیادهای حاكمیّتِ حزب «طُلَقا (آزادشدگان فتح مكّه)» بنیان گذاشته شد.

متون تاریخی و اسناد بر جای مانده از روزگار كهن، به روشنی نمایانگر آن اند كه معاویه در ادامه سیاست «حذف رقیب» و «استوارسازی موقعیّت خویش» و با هدف ترویج فرهنگ بنیاد نهاده شده در دمشق - كه شایسته است از آن به «اسلام اموی» یاد شود -؛ شیوه دشنام گفتن به علی علیه السلام و گاه، دشنام گفتن به یاران و همگامان بزرگ و بزرگوار وی را پی نهاد و گسترش داد.

این شیوه در حقیقت، ادامه سیاست «جلوگیری از یادكردِ فضایل علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام» و مكمّل آن بود و این همه، با شكنجه، آزار، حبس و تبعید یاران و شیفتگان مولاعلیه السلام همراه بود.

سیاستگزاران اموی به خوبی می دانستند كه اگر نسل نو، علی علیه السلام را به درستی بشناسد و والایی ها و ارزش های وی را دریابد، به وی گرایش پیدا خواهد كرد. نیز می دانستند كه با دریافت درست نسل نو از شخصیّت، منش و روش علوی اندیشیدن بِدان و سنجش آن با شخصیّت معاویه و شیوه حاكمیّت او و چگونگی به قدرت رسیدنِ حزب اموی، ادامه حاكمیّت آنان دشوار و سلطه آنان بر مردمان، در خطر خواهد بود.

از این رو، حزب حاكم، تلاش می كرد تا كین ورزی به امام علیه السلام را از طریق منابر - كه در آن روزگار، مهم ترین رسانه تبلیغاتی بودند - در میان مردم بگسترد، دشمنی با وی را به زوایای اجتماع بكشاند و بدین سان، كینه و دشمنی و بدبینی نسبت به او را در جان نسل نوخاسته و ناآگاه از حقایق بریزد و سرانجام به آرمان خویش دست یابد.

معاویه پس از استوارسازی پایه های سلطه خویش و حتّی، آن هنگام كه در اوج قدرت بود، نیز از این شیوه دست بر نداشت و بر آن تأكید ورزید، تا آن جا كه وقتی برخی از امویان - كه اندك انصافی داشتند و شاید این سیاست دشمنی گستر حزبی را در نمی یافتند - از او خواستند كه پس از رسیدن به آرزویش (در دست گرفتن حاكمیّت)، دیگر شیوه «دشنام گفتن به علی علیه السلام» را پی نگیرد و از كین ورزی علنی به وی دست شوید، او كه جانش لبریز از كینه علی علیه السلام بود و حتّی اندكی از حضور نام و اندیشه وی را بر نمی تافت و آن را در تضاد با منافع خویش تلقّی می كرد، در پاسخ آنان گفت:

تا هستم، چنین خواهم كرد كه كوچك ترها با آن، پرورش یابند و بزرگ ترها با آن، كهن سال گردند.[1].

نیز مروان بن حكم، كه در دشمنی با اهل بیت علیهم السلام شهره بود، در پاسخ حضرت سجادعلیه السلام چنین گفت:

این كار (حكومت)، جز بدین وسیله (دشنام گفتن به علی) برای ما سامان نمی یابد.[2].

این سیاست با تلاش پیگیر حزب حاكم اموی، تا حدود زیادی در ذهن و زبان مردمْ مؤثّر افتاد، به گونه ای كه پس از شصت سال، وقتی عمر بن عبد العزیز (در سال 99 ق) دستور «منع دشنامگویی به علی علیه السلام» را صادر كرد، شماری از مردم ناآگاه و غوطه ور در تبلیغات امویان و نیز كسانی از وابستگان حزب حاكم، گفتند سنّتی اسلامی ترك شده است.[3].









  1. ر. ك:ص 460.
  2. أنساب الأشراف:407/2.
  3. بحر المعارف، همدانی.